
دکتر محمد حسین شهسوار
درشهرهای گران مثل لندن و نیویورک تابحال بیشتر از ۶۰ درصد درآمد برای پرداخت اجاره ثبت نشده است.
در شهرهای گران جهان در مناطق کم هزینه سهم مسکن حداکثر ۲۵ درصد است.
در تهران ۵۱ درصد طبق آمار مستاجر هستند یعنی یک و نیم میلیون خانواده مستاجر هستند.
و اگر بحث را به درازا نکشانیم و سود بانکی مبالغ رهن و پرداخت نقدی اجاره را حساب کنیم با عدد چهل میلیون تومان به عدد ماهیانه ۵۳ تریلیون تومان و سالانه ۶۳۷ تریلیون تومان میرسیم و در حالت تبدیل به دلار هم به ۸ میلیارد دلار خواهیم رسید.
و این یک محاسبه ساده بود که اگر دقیق حساب شود و پول را با سود صندوق های ثابت حساب کنیم حتما به ده میلیارد دلار هم میرسیم.
ما در کشور صدها اقتصاد دان داریم صدها سازنده درجه یک با انبوهی سرمایه داریم و صدها متخصص مالی و تامین سرمایه به روش های نوین که هر کدام از این سه صدها نفر میتوانند طی یک برنامه بیست ساله با همین ماهی ده میلیارد دلار بعلاوه سالی سی درصد تورم خوشبینانه در کنار تهران یک تهرانی دیگر بسازند که همه مستاجرها به موجر تبدیل شوند.
حالا باید دید که ضعف کار کجاست که این مهم انجام نشده است .
آیا تا بحال مجلس دولت وزرای مربوطه مثل وزیر اقتصاد و راه و شهرسازی به این فکر کرده اند که چند نفری را از بین این سه صدها نفر انتخاب و دعوت کنند تا یک برنامه بیست ساله برای این خیلی مهم بنویسند و همانها هم اجرایش کنند تا یک خانواده ۸۰ درصد حاصل زحماتش را در ماه برای اجاره هزینه نکند.
چرا باید تهران با امکانات ضعیف و چالش هایی مثل آلودگی و ترافیک باید اجاره هایش از لندن و نیویورک بیشتر باشد.
برمیگردیم به این نکته که چرا در تهران تعداد انبوهی خانه خالی وجود دارد اما خالی از سکنه است.
چرا همه شاخص های اقتصاد در گردش خرید و فروش هستند ولی مسکن از رینگ معامله خارج شده ولی بازار رهن و اجاره هر سال داغتر از سال گذشته میشود.
مرکز پژوهش های مجلس و مراکز پژوهشی اقتصادی و دانشگاهی کجا هستند و متخصصین آنها روی چه مسائل مهمی مشغول تحقیق هستند که یکی از مهمترین چالش های کشور را به بوته فراموشی سپرده اند.
آیا ده میلیارد دلار پول در سال ارزش برنامه ریزی و ایجاد تحول برای رفاه حال مردم را ندارد.
آیا معادل همین عدد هم در سایر شهرهای کشور هر ساله مستهلک نمیشود.
آیا اگر در سالهای آینده تورم هزینه اسکان را به صد درصد درآمد خانوار رساند راهی برای ادامه زندگی سخت مستاجر ها اندیشه کرده ایم.
اینها حرف ها شاید امروز به مذاق خیلی از ما خوش نیاید اما چرا نباید امروز پیشگیری کنیم که فردا درمان نکنیم.
هزینه پیشگیری هر مبلغی که باشد مطمئن هستم که از هزینه درمان کمتر است.
داستان های خصوصی سازی در اقتصاد کشور میتواند با زوم کردن روی نهضت مسکن سازی برای مستاجرینی باشد که بخش عمده درآمد خود را هر ماهه به باد خرمن موجر میدهند .
با تمام این علامت سوالها امیدوارم شهردار تهران رییس بنیاد مسکن رییس سازمان نظام مهندسی وزیر راه و شهرسازی وزیر اقتصاد وزیر کشور …. تا سهم اجاره در سبد هزینه ها به صد درصد نرسیده فکری بکنند.
تهران نه لندن است نه نیویورک اما هزینه هایش از آنها بیشتر است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰