«پویش اقتصاد» ازچالشهای اقتصادی ایران گزارش میدهد:
با هدف قرار گرفتن زیرساختهای نفتی، حملات سایبری، سقوط اعتماد عمومی و تشدید تحریمهای بینالمللی، اقتصاد ایران در معرض چالشهای گستردهای قرار گرفت. با این حال، تحلیل این دوره همچنین اشاراتی به نقاط قوت، وضعیت اقتصاد منطقهای و فرصتهای احتمالی برای ایران فراهم میکند که میتوانند مسیر اصلاح و رشد را روشنتر سازند.
بازار نفت و انرژی
در جریان جنگ، قیمت جهانی نفت خام فوراً واکنش نشان داد: از حوالی ۷۰ دلار در ۱۲ ژوئن، تا بیش از ۸۱.۴۰ دلار در ۲۳ ژوئن افزایش یافت، حدود ۷–۱۳درصد رشد قیمت برنت و WTI را تجربه کرد. برآوردها حاکی بود که اگر صادرات نفت ایران تا ۱.۱ میلیون بشکه در روز کاهش یابد، قیمتها تا ۷۵–۷۸ دلار (+۱۵–۲۰درصد) بالا میروند؛ در سناریوی بستهشدن تنگه هرمز، قیمت حتی به
۱۲۰–۱۳۰ دلار نیز کشیده میشود.
خسارات ایران در این بخش جدی بود: صادرات نفت از حدود ۱.۷ میلیون بشکه به ۱۰۰ هزار بشکه در روز سقوط کرد (کاهش ۹۴درصد) که درآمد نفتی روزانه حدود ۱۲۰ میلیون دلار معادل ۱.۴ میلیارد دلار برای کل دوره کاهش را رقم زد.
حمله به میدان گاز پارس جنوبی در ۱۵ ژوئن باعث توقف تولید ۱۲ میلیون مترمکعب گاز شد و خسارتی اقتصادی قابلتوجه ایجاد نمود.
تحلیل مثبت: اگرچه خسارتها بالا بود، اما بازار جهانی نفت این بحران را سریع قیمتگذاری و تعدیل کرد؛ تنگه هرمز بسته نشد و عرضه جهانی از دیگر تولیدکنندگان (آمریکا، عربستان، عراق) علت اصلی ذخیره تعادل در بازار بود. این نشان میدهد ایران همچنان در ساختار انرژی جهان جایگاه دارد و ذخایر راهبردی میتواند به پل اعتماد در آینده تبدیل شود.
بازار بورس و سرمایه داخلی
بازار سرمایه ایران شدیدا متأثر شد: کاهش ارزش بازار بیش از ۱۴۰ میلیون دلار، افت شاخصها و خروج سرمایهگذاران خرد و بزرگ اتفاق افتاد. اعتماد عمومی به بورس کاهش یافته و حتی تزریق حداقلی منابع نتوانست روند بیاعتمادی را مهار کند.
در سطح جهانی، بورسهای اروپا و آمریکا در ابتدا تا حدود ۱–۱.۳درصد سقوط کردند ولی تا ۲۴ ژوئن بازگشت قوی داشتند و پس از آتشبس، با رشد بیش از ۱درصد مواجه شدند. بازارهای دفاعی، فناوری و انرژی در میان صنایع پیشرو بودند.
در داخل ایران، سقوط بازار سرمایه یک واکنش طبیعی به عدم قطعیت بود، اما این بحران فرصتی طلایی برای اصلاح ساختار بورس داخلی، ورود ابزارهای نوین مالی، تقویت شفافیت و بازسازی اعتماد است.
بازار ارز و تورم
ارزش ریال ایرانی به رکوردهای جدیدی رسید: از ابتدای سال ۲۰۲۴ حدود ۹۰–۹۵درصد کاهش در مقابل دلار ثبت شده بود و در دوره جنگ، به سقفهای جدید رسید. نرخ رسمی تا بیش از ۱.۳ میلیون ریال به ازای هر دلار افزایش یافت.
تورم داخلی به شدت افزایش یافت: قیمت کالاهای اساسی مانند روغن، برنج، گوشت و سبزیجات اصلی تا سقف ۴۰–۷۰درصد در نیمه اول سال بالا رفت؛ هزینه معیشت گروههای کارگری بین ۳۰–۳۵درصد افزایش یافت و نرخ واقعی تورم بیش از ۵۰درصد برآورد میشد .
تحلیل مثبت: این بحران، ضرورت اجرای سیاستهای مالی و پولی اصلاحشده را با شفافیت بالا نمایان کرد؛ با اصلاح نظام ارزی، استخدام نرخ ارز بازار، کاهش شکاف رسمی و آزاد، و جذب سرمایهگذاران خرد دوباره از طریق انتشار ابزار باثبات مالی میتوان به ثبات رسید.
بازار کالا و مصرف
زنجیره تأمین بهعلت اختلال در بنادر (مخصوصاً بندر شهید رجایی) و اعتصابات رانندگان دچار نوسان شد و کمبود کالا در برخی مناطق ایجاد شد. این وضعیت همراه با تورم بالای مواد غذایی و دارو، فشار معیشتی بر خانوادهها را تشدید کرد.
قیمت کالاهای اساسی مثل گندم، برنج و روغن در فاصله دو ماه ابتدایی ۲۰۲۵ تا ۳۰–۴۰درصد افزایش یافت، برخی منابع حتی تورمی بیش از ۵۰درصد گزارش کردهاند.
تحلیل مثبت: این فشارها انگیزهای برای دولت و بخش خصوصی جهت تقویت تولید داخلی و زنجیره تأمین بومی، تنوعبخشی به واردات منطقهای و استقلال استراتژیک در کالاهای ضروری فراهم میکند.
بازار سرمایۀ مطمئن (طلا، اوراق، رمزارز)
در واکنش به ناآرامیها، سرمایهگذاران داخلی و خارجی به سوی داراییهای امن مانند طلا، دلار، اوراق قرضه بینالمللی حرکت کردند. قیمت طلا حدود ۸درصد افزایش یافت و تقاضا برای اوراق آمریکا بالا رفت.
در بازار بینالمللی نیز، شاخص S&P 500 سریعاً پس از ترس اولیه، بازگشت قوی داشت و سرمایهگذاران ریسکگریز تمایل زیادی به خرید داراییهای مطمئن نشان دادند.
در ایران، تقاضای داخلی برای ارز خارجی و طلا افزایش یافت؛ بسیاری مردم به دنبال حفظ ارزش سرمایه خود بودند. با این حال، رونق نسبی در بازار طلا و دلار میتواند درآمد دولت از مالیات بر دارایی و معاملات را افزایش دهد، در صورت مدیریت مناسب.
تجارت خارجی و زیرساختهای صادرات
صادرات نفت و گاز ضربه دید اما تنگه هرمز بسته نشد و صادرات به چین (بیش از ۱.۸۳ میلیون بشکه در روز) تا حدودی ادامه یافت. با این حال، خسارت به پالایشگاهشهران و توقف تولید گاز پارس جنوبی، صادرات بخش انرژی را موقتاً کاهش داد.
بندر شهید رجایی یکی از مهمترین زیرساختها تجارت ایران را متوقف ساخت، اگرچه فعالیتها ظرف چند هفته بازگشت اما خسارت کوتاهمدت خانوارها و کسبوکارها جدی بود.
تحلیل مثبت: این بحران مشهود باعث شد اهمیت توسعه تجارت منطقهای، استفاده از بنادر جایگزین، توسعه حملونقل ریلی و دریایی جایگزین تقویت شود. مذاکرات با کشورهای همسایه میتواند ایران را به مسیر تنوع صادر واردات هدایت کند.
بخش انرژی داخلی و زیرساخت
آسیب به تأسیسات نفتی و هستهای (نطنز، فردو)، پدافند هوایی و حملات سایبری نشان داد که کشور باید سرمایهگذاری در امنیت سایبری، توانمندسازی صنایع دفاعی و تولید انرژی داخلی را در اولویت قرار دهد.
وزارتخانهها و نهادهای امنیتی هزینههای بالایی برای تجهیزات نظامی اعم از موشک، پهپاد، پدافند و امنیت سایبری تقبل کردند (برآورد ۴–۵ میلیارد دلار سختافزار و خسارت زیرساخت).
تحلیل مثبت: تمرکز بر تولید ملی تجهیزات دفاعی، ایجاد شبکههای بازدارندگی مدرن و تقویت بومیسازی در صنایع انرژی و فناوری اطلاعات میتواند در بلندمدت اقتصاد کشور را در برابر بحرانهای آینده مقاومتر سازد.
رمزارز و اقتصاد دیجیتال
حوادث جنگ و حملات سایبری افزایش تمایل به سرمایهگذاری در بازارهای رمز ارزی و داراییهای دیجیتال را تشدید کرد. با این حال، هک صرافیهایی مانند نوبیتکس خسارتهای جدی ایجاد کرد (زیان بیش از ۱۰۰ میلیون دلار).
تحلیل مثبت: این وضعیت ضرورت قانونگذاری قدرتمندتر، زیرساخت امنتر، و ایجاد بسترهای رمزنگاری مطمئن را بر دولت و بخش خصوصی روشن کرد تا آینده اقتصاد دیجیتال را تضمین کنند.
هزینه کل اقتصادی و چشمانداز رشد
مطابق منابع رسمی، خسارت اقتصادی مستقیم ایران بین ۵ تا ۷ میلیارد دلار برآورد شده که شامل هزینه موشک و پهپاد، خسارت زیرساخت، کاهش صادرات نفت و گاز و زیان بازار سهام بوده است. کاهش تولید GDP حدود ۰.۵–۱درصد در این دوره کوتاه رخ داد.
در سطح بلندمدت، اقتصاد ایران با چالشهای ساختاری مثل تحریم، فساد، نارسایی زیرساختها، بحران شدید انرژی و کاهش سرمایهگذاری خارجی مواجه است که تورم افسارگسیخته (بیش از ۴۰–۵۰درصد)، بیکاری بالا و فقر گسترده (۲۷–۵۰درصد مردم زیر خط فقر) را رقم زده است.
فرصتها و راهبردهای اصلاحی
(نگاه مثبت)
اصلاحات ساختاری اقتصاد؛ تجربه جنگ ضرورت کاهش وابستگی به درآمد نفت، توسعه مالیات فعّال، شفافیت مالی و جذب سرمایهگذاران را بیشتر نمایان کرد.
تقویت تولید داخلی و خودکفایی کالاهای اساسی؛ فشار ناشی از کمبود کالاها میتواند منافع بلندمدتی برای حمایت از صنایع داخلی و ایجاد زنجیره تأمین جایگزین ایجاد کند.
تقویت تابآوری مالی و ارزی؛ بازار سرمایه، ابزارهای دیجیتال، صندوقهای ضمانت و نرخ ارز بازار آزاد میتوانند واردات نقدینگی و تقویت اعتماد کنند.
دبیرش دیپلماسی منطقهای؛ مذاکرات با کشورهای همسایه، گسترش روابط اقتصادی با چین، هند و کشورهای محور مقاومت، میتواند بخش صادرات غیرنفتی ایران را بازسازی کند.
سرمایهگذاری در امنیت سایبری و زیرساخت دفاعی؛ ایجاد تولید تجهیزات دفاعی، مستقل از بازار جهانی، و تضمین حفاظت از زیرساختهای انرژی و فناوری اطلاعات کشور.
قدرتمندسازی رسانه ملی و اطلاعرسانی دقیق؛ کاهش شایعه، افزایش اعتماد عمومی و هدایت افکار عمومی به سمت غرور ملی و تابآوری.
جنگ ۱۲ روزه، اگرچه موقتی بود، اما شدت تاثیرش بر اقتصاد ایران، پیامدهای ژرفی را نمايان ساخت: سقوط درآمد نفتی، بیثباتی در بورس و ارز، بحران معیشت مردم و خسارتهای زیرساختی. با وجود این، تجربه، نقطهی آغازی برای طرح اصلاحات همهجانبه اقتصادی، تقویت تابآوری مالی و ارزی، خودکفایی در کالاهای استراتژیک، توسعه راهبردهای انرژی و رمزارز، و تحکیم دیپلماسی منطقهای است.
اقتصاد ایران اکنون در شرایطی قرار دارد که میتواند با حرکت به سمت تنوع درآمد، شفافیت ساختاری و اعتمادسازی اجتماعی، یک مسیر پایدار و مقاومساز را طی کند. مردم ایران با پیشینه طولانی خود در تابآوری، همچنان امید دارند که کشور بتواند از این تجربه برای ساخت آیندهای پرتوان استفاده کند. تصمیمات در دوران پساجنگ، کلید ساختن اقتصادی قدرتمندتر، عادلانهتر و متکی به توان داخلی است. آینده ایران در دستان اصلاحات هوشمندانه و اراده ملی مردمش است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰